آثار رعایت حق الناس در خوشبختی خانواده
وقتی فرسنگ ها از خانه و کاشانه خود دور شوی به شوق زیارت خانه محبوبت خدا، و آن وقت دریابی حرمت مؤمن نزد خدا از احترام کعبه نیز بالاتر است؛ و آنگاه عشق الهی مانع شود که تو پشت برادران ایمانی خود غیبت و بدگویی کنی. اگر تجربه عشق و خدمت به دیگران نداشته باشی، تجربه ای از عبادت هم نخواهی داشت.
خانواده یکی از استوار ترین و مهمترین بناها در اسلام و محبوب ترین نهاد نزد خدای تعالی است،اما چه بسا به سبب عدم رعایت حق الناس موجب سلب اعتماد و تنفر از یکدیگر شده و بنیان آن متلاشی گردد. والدین اولین معلم فرزندان هستند که قادرند فرزندان خویش رانسبت به آثار زیان بار آن آگاهی داده و با منع آنها ازاین گناه در رسیدن به کمال یاری رسانند. این نوشتار قصد بیان مصادیق حق الناس تأثیر آن در زندگی به استناد قرآن را دارد.
● رعایت حق الناس در قرآن
یکی از مصادیق حق الناس حفظ آبروی افراد است که با غیبت از بین رفته و اعضا نسبت به هم بدبین خواهند شد. خداوند در سوره حجرات صفاتی را به عنوان مقدمه غیبت برشمرده است. در آیه۱۱ از این سوره مبارکه می خوانیم:
«یَأَیهَُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ اجْتَنِبُواْ کَثِیرًا مِّنَ الظَّنّ ِ إِنَّ بَعْضَ الظَّنّ ِ إِثْمٌ وَ لَا تجََسَّسُواْ وَ لَا یَغْتَب بَّعْضُکُم بَعْضًا أَیحُِبُّ أَحَدُکُمْ أَن یَأْکُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتًا فَکَرِهْتُمُوهُ وَ اتَّقُواْ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَّحِیمٌ»
ای اهل ایمان، از بسیار پندارها در حق یکدیگر اجتناب کنید که برخی ظنّ و پندارها معصیت است و نیز هرگز (از حال درونی هم) تجسس مکنید و غیبت یکدیگر روا مدارید، هیچ یک از شما آیا دوست می دارد که گوشت برادر مرده خود را خورد؟ البته کراهت و نفرت از آن دارید (پس بدانید که مثل غیبت مؤمن به حقیقت همین است) و از خدا پـروا کنید، که خدا بسیار توبه پذیر و مهربان است.
امام باقر (ع) نیز مفهوم آیه را به زبانی دیگر بیان نموده است: به خدا که حرمت مؤمن بزرگ تر از حرمت کعبه است. (بحار الانوار،ج۱،ص۱۵۰) در این آیه سه مطلب مطرح است اول: اجتناب از سوء ظن نسبت به مؤمنان زیرا که حسن ظن پسندیده است. (تفسیر أحسن الحدیث، ج ۱۰، ص۲۸۱) دوم: تفحص از کارهای پنهان مردم است برای اطلاع از آنها که شرعاً حرام است ولی اگر مسئله توطئه منافقین بر علیه حکومت اسلامی و مانند آن باشد، تجسس واجب است. سوم: غیــــــبت کردن و آن در منظر حضرت کاظم (ع) آنست که عیب انسان را که مردم نمی داند در غیاب او بگویی. (مجمع البیان، ج ۹، ص ۱۳۷ ) .
علت حرمت غیبت آنست که حیثیت انسانها را از بین می برد و اعتماد مردم را از همدیگر سلب می کند زیرا که در اثر پوشیده بودن عیبها، مردم به یکدیگر اعتماد می کنند اما بعد از افشاگری دیگر اعتمادی در بین نمی ماند و نیز سبب عداوت میان غیبت کننده و غیبت کرده می شود، بدین جهت، آن از گناهان بزرگ به حساب آمده است. (تفسیر أحسن الحدیث، ج ۱۰، ص۲۸۶)
پیامبر(ص) فرمود: از غیبت دوری کنید که از زنا بدتراست، زیرا کسی که زنا می کند، و توبه می نماید، خدا توبه اش را می پذیرد، اما توبه غیبت کننده قبول نمی گردد، تا از طرف رضایت بگیرد. و فرمود: ای مردم! غیبت کننده به زبان ایمان آورد، ولی قلبش از ایمان تهی است، پس از مسلمانان غیبت نکنید، و به دنبال اسرار و لغزشهای مردم نروید، زیرا خداوند اسرار چنین افرادی را ظاهر می سازد، اگر چه در اندرون خانه خود باشد. به حضرت موسی وحی شد، هر غیبت کننده ای که با توبه از دنیا برود، آخرین کسی است که وارد بهشت می گردد و هر غیبت کننده ای که بدون توبه از دنیا برود، نخستین کسی است که داخل جهنم می گردد. (ارشاد القلوب، ج ۱، ص۴۹۰ )
و حاصل معنای آیه این است که: غیبت کردن مؤمن به منزله آن است که یک انسانی گوشت برادر خود را در حالی که او مرده است بخورد. حال چرا فرمود گوشت برادرش؟ برای اینکه مؤمن برادر او است، چون از افراد جامعه اسلامی است که از مؤمنین تشکیل یافته، و اخوت تنها در بین مؤمنین است.و چرا او را مرده خواند؟ برای اینکه آن مؤمن، بی خبر از این است که دارند از او غیبت می کنند. (ترجمه المیزان، ج ۱۸، ص۴۸۶) همانطور که مرده قدرت دفاع از خود ندارد، او نیز به علّت غائب بودن قدرت دفاع ندارد، وانگهی به واسطه غیبت احترام و حیثیت او از بین می رود گویی غیبت کننده گوشت او را می خورد و فقط استخوانش می ماند.
پس همان طور که شما هرگز راضی نمی شوید یک انسانی را که برادر شما است و مرده است، بخورید. و این کار مورد کراهت و نفرت شما است، باید غیبت کردن برادر مؤمنتان، و بدگویی در دنبال سر او نیز مورد نفرت شما باشد، چون این هم در معنای خوردن برادر مرده شما است.
از مصادیق دیگر حق الناس کم فروشی و ضرر زدن به دیگران است.
«وَیْلٌ لِلْمُطَفِّفِینَ * الَّذِینَ إِذَا اکْتالُوا عَلَی النَّاسِ یَسْتَوْفُونَ * وَ إِذا کالُوهُمْ أَوْ وَزَنُوهُمْ یُخْسِرُونَ»(مطففین،۳ ۱)
وای بر کم فروشان ، آنها که وقتی برای خود کیل می کنند حق خود را به طور کامل می گیرند . اما هنگامی که می خواهند برای دیگران کیل یا وزن کنند کم می گذارند!
در این آیات قبل از هر چیز کم فروشان را مورد تهدید شدیدی قرار داده، می فرماید «وای بر کم فروشان»! این در حقیقت اعلان جنگی است از ناحیه خداوند به این افراد ظالم و ستمگر و کثیف که حق مردم را به طرز ناجوانمردانه ای پایمال می کنند .
مطففین در کم فروشی به هر شکل و به هر صورت استعمال شده . سپس به شرح کار«مطففین» و کم فروشان پرداخته می فرماید: آنها کسانی هستند که وقتی می خواهند برای خود کیل کنند حق خود را به طور کامل می گیرند اما هنگامی که می خواهند برای دیگران کیل یا وزن کنند کم می گذارند، و اینکه می بینیم خداوند آنها را مذمت کرده در مقایسه این دو حالت با یکدیگر است که به هنگام خرید حق را به طور کامل می گیرند، و به هنگام فروش ناقص می دهند، درست مثل این است که در مقام مذمت کسی می گوئیم: هر گاه طلبی از کسی داشته باشد سر موعد آن را می گیرد، اما اگر بدهکار باشد ماهها تاخیر می اندازد. با اینکه گرفتن طلب در رأس موعد کار بدی نیست، کار بد در مقایسه این دو با یکدیگر است .
این نکته نیز قابل توجه است که آیات فوق گرچه تنها از کم فروشی در مورد کیل و وزن سخن می گوید، ولی بدون شک مفهوم آیه وسیع است و هر گونه کم فروشی را هر چند در معدودات (چیزهایی را که با عدد می فروشند) نیز شامل می شود . بلکه بعید نیست با استفاده از الغای خصوصیت، کم گذاردن در خدمات را نیز فرا گیرد، فی المثل اگر کارگر و کارمندی چیزی از وقت خود بدزدد در ردیف «مطففین» و کم فروشانی است که آیات این سوره سخت آنها را نکوهش کرده است . بعضی می خواهند برای آیه توسعه بیشتری قائل شوند و هر گونه تجاوز از حدود الهی و کم و کسر گذاشتن در روابط اجتماعی و اخلاقی را مشمول آن بدانند، گرچه استفاده این معنی از الفاظ آیه روشن نیست، ولی بی تناسب هم نمی باشد . (تفسیر نمونه، ج ۲۶، ص۲۴۸)
یکی دیگر از مصادیق حق الناس اسراف است و اسراف یعنی تجاوز کردن از اندازه و اعتدال و پیامبر(ص)در تفسیر آیه «وَ الَّذِینَ إِذا أَنْفَقُوا لَمْ یُسْرِفُوا وَ لَمْ یَقْتُرُوا»(فرقان،۶۷)فرمود : هرکس در غیر مورد لازم (بجا و درست)، خرج کند اسراف کرده است. (الحیاة، ج۴، ص۳۱۰)
امام علی(ع)فرمود: «بیش از کفاف (مقدار متعارف رفع نیازها) اسراف است.» (مستدرک الوسائل، ج۲، ص۶۴۵)
فردی از امام ششم (ع) از مفهوم آیه شریفه «وَ لا تُبَذِّرْ تَبْذِیراً» (اسری،۲۶)پرسید. فرمود: هرکه چیزی در غیر فرمان خدا خرج کند مبذر است و هرکه در راه خیر خرج کند مقتصد است.
کسی که همه دارائی خود را بپاشد و بی چیز بماند به او مبذر گویند. گفت: در مصرف حلال هم تبذیر هست؟ فرمود: آری. (الحیاة، ج ۴،ص۳۱۰).
پیامبر(ص)فرمود: «نه خیری در اسراف است، و نه اسرافی در خیر.»، این حدیث هرگونه خرج کردن و هزینه گذاری و مصرفی را که خارج از حدود شرعی مصرف، یعنی حدّ اعتدال و میانه روی باشد نفی می کند؛ زیرا آنچه خارج از این حد باشد دیگر خیر نیست. پس این حدیث رعایت میانه روی، و همچنین بلند همّتی، و استواری در کار را نفی نمی کند. (آداب معاشرت، ج ۲، ص۱۸۸).
حضرت صادق (ع)فرمود: آیا فکر می کنی اگر خداوند به کسی نعمتی داد به خاطر آن است که در پیشگاه او احترام دارد و اگر به کسی چیزی نداد برای این است که در نزد او خوار و حقیر است؟ خیر بلکه اموال از آن خداست که نزد انسان به امانت گذارده و به ایشان اجازه می دهد که با رعایت میانه روی بخورند و بنوشند و با میانه روی ازدواج کنند و مازاد بر آن را به مؤمنان نیازمند دهند و بدین وسیله آنان را از پریشانی برهاند. پس هرکه چنین کند هرآن چه می خورد، می نوشد و وسیلة نقلیه سوارمی شود، حلال است. و هرکه از این حد تجاوز کند بر او حرام است. بدرستی که خداوند سبحان دوست نمی دارد اسراف کنندگان را. (تفسیر عیاشی، ج۲، ص۱۳)
هرکس که خدا روزیی گسترده به او داد، حق ندارد آن را هرگونه دلش خواست به مصرف برساند، در صورتی که در کنار ایشان شکم هایی گرسنه و جگرهایی سوخته وجود داشته باشد. پس توانگر با میانه روی رزق او افزون می شود، و می تواند افزونی را به دیگران ببخشد و آنان را بهره مند سازد.
● مصادیق حق الناس در خانواده
حق الناس علاوه بر موارد ذکر شده در خانواده به صورت های گوناگون مورد تجلی است. دروغ گفتن برای پائین بردن ارزش دیگری و حتی تحقیر دیگران و یا تهمت زدن به دیگری و حتی پارتی بازی برای اینکه به ناحق جای کسی را بگیرد. به سبزی آب زدن و یا شیر را با آب مخلوط نمودن برای افزایش قیمت آن.حتی کسی که خمس مال خود را نپردازد یا مردی با وجود همسر رابطه پنهانی با زن دیگر برقرار نماید ویا اگر بدون اجازه همسر خویش همسر دوم اختیارکند یا اگر والدین نسبت به فرزندان عدالت را رعایت ننمایند حق الناس محسوب خواهد شد. عدم توجه به تمام این موارد و بسیاری از موارد بیان نشده موجب از هم پاشیدگی خانواده خواهد شد.
● کیفر پایمال کردن حق الناس
حق الناس سومین حقی است که بعد از رعایت حق الهی و حق انسانی خویش رعایت آن بر هر فردی لازم است و در قیامت خداوند نسبت به آن چشم پوشی نخواهد نمود. رسول خدا (ص) فرمود: چهار گروهند که اهل جهنم از آنها در رنج و عذابند، به خاطر عذاب سختی که بر این چهار گروه مقرر شده است زیرا به آنان از حمیم دوزخ (آب جوشان) می چشانند، و فریادشان (ازاین شکنجه) به وا ویلا بلند است، و برخی از اهل جهنم به برخی دیگر می گویند:
این چهار گروه مگر چه کرده اند که با همه عذابی که ما می بینیم، (باز) از عذاب آنان در شکنجه ایم؟! مردی از آنان، در تابوتی از گدازه های آتش، آویزان است؛ و دیگر، از دهانش خون و جراحت بیرون می زند؛ و سومی از گوشت بدن خود می خورد. سپس به آن که در تابوت آتشین است گفته می شود: داستان این به دور مانده از رحمت حق چیست که ما را با تمام عذابی که می کشیم، آزار می دهد؟! در جواب می گوید: این از رحمت حق محروم، در حالی مرد که اموالی از مردم در عهده او قرار داشت و می دانست که توان پرداخت و رهایی از دیون مردم را ندارد (ولی با وجود این اموال مردم را به عناوین مختلف از آنان گرفت)؛ و سپس از کسی که چرک و خون از دهانش بیرون می ریزد می پرسند و قضیّه این بی بهره مانده از رحمت
خدا، چیست که دیدن او ما را با همه عذابی که می کشیم، می آزارد؟! می گوید: این بی نصیب از رحمت خداوندی، مسخرگی پیشه می کرد و ادای این و آن را در می آورد. و بعد از آن که گوشت بدن خود را می خورد، می پرسند: حکایت این محروم مانده از رحمت پروردگار چیست که مشاهده او ما را با همه عذابی که تحمل می کنیم، آزار می دهد؟در جواب می گوید: این محروم مانده از رحمت یزدان، با غیبت و سخن چینی (در حقیقت) گوشت مردم را می خورد. (پاداش نیکی ها و کیفر گناهان، ص۶۳۰)
در خانواده والدین با آگاهی دادن فرزندان خویش از زیان های ناشی از عدم رعایت حق الناس مانع بی تفاوتی آن ها نسبت به دیگران گردند و فرزندان نیز با الگوبرداری از پدر و مادر در عمل رعایت حق الناس را از آن ها می آموزند. و از همگامی با شیطان نجات یافته و مراحل کمال را همراه والدین خویش طی می نمایند.
منبع : سایت آزاداندیشان