شما اینجا هستید: خانه / انسان و حقوق / مصاديق حق الناس / کسب مال ( لقمه ) حرام ، از مصادیق حق الناس ( بخش پانزدهم )

کسب مال ( لقمه ) حرام ، از مصادیق حق الناس ( بخش پانزدهم )

1

کسب مال ( لقمه ) حرام ، از مصادیق  حق الناس ( بخش پانزدهم )

لقمه حرام ؛ بزرگترین مانع درک حقیقت

آیت الله مجتبی تهرانی

شکم این عده‏ای که عمر سعد از کوفه آورده بود، همه از حرام پر بود. لذا نماز می‏خواندند، ولی مال حرام مانع اثرگذاری نماز بود. این‏ها روش رفتاری داشتند، اما فایده‌ای نداشت، چون رفع حجاب باطنی نمی کرد. لشکریان یزید نماز می‏خواندند، ولی مال حرام مانع اثرگذاری نماز بود. در کربلا نیز هلهله کردند که حرف امام را گوش نکنند.

بحث ما راجع به قیام و حرکت امام حسین(علیه السلام) بود. قیام حضرت صحیفه‏ای از درس‏هایی در ابعاد گوناگون معرفتیِ معنوی، فضیلتی انسانی، دنیوی، اخروی، فردی و اجتماعی برای ابنای بشر بود. من عرض کردم امام حسین(علیه السلام) مُصلحی غیور و انسانی ضد غرور بود. بحث ما به اینجا رسید که امام حسین(علیه السلام) همان طور که در وصیتنامه‏شان نوشته بودند، برای اصلاح امت، یعنی هم اصلاح ظاهری و هم اصلاح باطنی، قیام کردند؛ هم برای روش رفتاری دادن به امت و هم از نظر باطنی برای اصلاح بینش، تا امّت بتوانند بین حق و باطل تمیز بدهد.

امشب در این جلسه می‏خواهم دو مطلب را عرض کنم؛ اوّل این‌که بینش، ادراکات درونی است و به معنای تمییز دادن و تعقّلی است که انسان بتواند حق را از باطل تشخیص دهد. عرض کردم این امر وارداتی از بیرون نیست، بلکه هر بشری دارای این بینش است. اما حُجُب و موانع بر سر راه است که باید برطرف شود تا انسان بتواند حق و باطل را تمیز دهد. در اینجا من یک سؤال مطرح می‏کنم.

هدف از بعثت انبیا ؛ اصلاح روش‌ها و بینش‌ها

بعثت انبیا، ارسال رُسُل، انزال کُتُب آسمانی، شریعت‏ها و مأموریتی که انبیا داشتند، هم در ارتباط با مسائل رفتاری و روش دادن که احکام الهیه در شرایع است بود و هم از آن طرف در ارتباط با متذکّر شدن مسائل درونی به ابنای بشر بود. یعنی هم بُعد بیرونی دارد و هم بُعد درونی دارد. در آیه شریفه خطاب به خود پیغمبر اکرم است که می فرماید: «اُدْعُ إِلى‏ سَبیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَهِ وَ الْمَوْعِظَهِ الْحَسَنَه»،
امت را با دو موردِ حکمت و موعظه حسنه به راه پروردگارات دعوت کن. در قالب اصطلاح ما طلبه‏ها و در اصطلاح کلامی، حکمت مربوط به عقل نظری است و موعظه حسنه، مربوط به عقل عملی است.

یک سؤال: چرا ارسال رُسُل؟

حکمت نظری ادراک کلیّات است و در ارتباط با مسائل خداشناسی است و حکمت عملی در ارتباط با حسن و قبح است که به وسیله این انسان تشخیص می‏دهد که چه چیزی حَسَن و چه چیزی قبیح است. بنابر این که حکمت نظری قادر به درک کلیات است و حکمت عملی هم خودش می تواند حُسن و قُبح را تشخیص دهد، دیگر چرا ارسال رُسل و انزال کُتب مطرح می شود؟ پاسخ: کار انبیا، تذکّر دادن است

حالا می‌خواهم جواب را عرض ‏کنم. در ارتباط با مسأله خداشناسی، این امر یک امر فطری است که اصلاً ما در روایت داریم که فرمودند: «کُلُّ مَوْلُودٍ یُولَدُ عَلَى الْفِطْرَه الْفِطْرَه هِیَ التَوحید»،
یعنی هر مولودی بر فطرت توحیدی متولد می شود. در ارتباط با عقل عملی‏ هم، همین‌طور است که این هم جزء فطریات است، یعنی عقل عملی، خودش حسن و قبح را تشخیص می‏دهد و لازم نیست کسی به او بگوید. برای مثال اگر به کسی بگویی می‏خواهم آدم بکشم، عقل عملی می‏گوید آدم‏کشی بد است، لازم نیست به او بگوییم آدم‏کشی بد است، خودش می داند. این‏ها جزء چیزهایی نیست که وارداتی و از بیرون باشد. آن چیزی که مربوط به عقل نظری است و آنچه که مربوط به عقل عملی است، وارداتی نیست. انبیا هم که می‏آیند، جدای روش رفتاری دادن یعنی احکام شرعیه، در رابطه با عقل نظری و عقل عملی، مطالبی را که می‏گویند همه تذکر و یادآوری است.

کار انبیا، برطرف کردن موانع است

کاری که ایشان انجام می‌دهند این است که آن چیزی را که در درون انسان هست ولی به واسطه موانعی که ایجاد شده، از آن غفلت شده است، آن را یادآوری می‏کنند. «وَ ذَکِّرْ فَإِنَّ الذِّکْرى‏ تَنْفَعُ الْمُؤْمِنین». انبیا به آنچه که درون خود من است، یادآوری می کنند و تنبه می دهند. به آنچه که در دل من هست، آگاهی می‏دهند. هیچ پیغمبری در دلِ من و در عقلِ من چیزی وارد نمی‏کند و نهالی نمی‏کارد؛ هیچ پیغمبری نمی‏تواند این کار را بکند و نکرده است. «نشاکار» خدا است که انسان را بر فطرت توحیدی آفریده است. «یُولَدُ عَلَی الفِطرَهِ»‏،
یعنی خدا می‌گوید من عقل عملی و عقل نظری را با وجود انسان، آمیخته کردم. انبیا فقط می‏آیند و به انسان تنبه می‏دهند.

ضرورتِ داشتن واعظ درونی

حالا می‏روم سراغ چند روایت که چون بحث مفصل است، به این مقدار بسنده می کنم. شما اگر به نهج‏البلاغه مراجعه کنید، می‌بینید که حضرت در آنجا می فرماید: «وَ اعْلَمُوا أَنَّهُ مَنْ لَمْ یُعَنْ عَلَى نَفْسِهِ حَتَّى یَکُونَ لَهُ مِنْهَا وَاعِظٌ وَ زَاجِرٌ لَمْ یَکُنْ لَهُ مِنْ غَیْرِهَا لَا زَاجِرٌ وَ لَا وَاعِظٌ» بدانید کسی که از خویشتن کمک و یاری نشود به این صورت که از طرف خودش پند دهنده و جلوگیرنده‌ای برای خودش نداشته باشد، منع کننده و پند دهنده‏ای غیر خودش برای او نمی‏باشد. بدون پند دهنده درونی، هرچه هم که انسان موعظه و پند بشنود اثر نمی‌کند. گویی آهن سرد کوبیدن است. تا خودیاری نباشد، یاری دیگران هیچ فایده ای ندارد.

امام باقر(علیه السلام) می فرماید: «مَنْ لَمْ یَجْعَلْ لَهُ مِنْ نَفْسِهِ وَاعِظاً فَإِنَّ مَوَاعِظَ النَّاسِ لَنْ تُغْنِیَ عَنْهُ شَیْئاً» کسی که از درون‏ پنددهنده نداشته باشد، اگر تمام مردم هم جمع شوند و بارها به او تذکّر دهند، باز هم فایده ندارد.
روایت دیگری از امام زین‏العابدین(علیه السلام) است که می فرماید: « ابْنَ آدَمَ لَا تَزَالُ بِخَیْرٍ مَا کَانَ لَکَ وَاعِظٌ مِنْ نَفْسِک» تا آنجایی که عقل درون تو دارد کار می‏کند، بر راه خیر هستی و عاقبت به خیری داری، اما اگر آن کار نکند به خاطر موانعی که خودت درست کرده‌ای، دیگر فایده ندارد و به سمت خیر در حرکت نیستی.

«غرور» حجاب عقل نظری و عملی

حسین(علیه السلام) هم وظیفه‏اش این بود کسانی را که زمینه‏ای داشتند متنبه کند. علی(علیه السلام) می‌فرماید: «بَیْنَکُمْ وَ بَیْنَ الْمَوْعِظَهِ حِجَابٌ مِنَ الْغِرَّهِ» غرور است که بین شما و موعظه پرده شده است. با وجود غرور، موعظه فایده ندارد. کسانی که فریب‏خورده امور دنیوی هستند، تا حجاب‌ها را برطرف نکنند، موعظه برایشان فایده‏ای ندارد.

منشأ غرور، جهل مرکّب است نه جهل مطلق؛ لذا برطرف کردنِ این خیلی مشکل است. در خطبه هشتاد و نُه نهج‌البلاغه و در نسخه‌ای خطبه صد و هشت و بعضی جاها خطبه صد و هفت است، امام علی(علیه‌السلام) فرمودند: « قَدْ خَرَقَتِ الشَّهَوَاتُ عَقْلَهُ وَ أَمَاتَتِ الدُّنْیَا قَلْبَهُ وَ وَلِهَتْ عَلَیْهَا نَفْسُهُ فَهُوَ عَبْدٌ لَهَا»، خواهش‏های نفسانی عقل او را دریده است و دلش را دنیا ربوده و میرانده است، دنیا او را شیفته خودش کرده و این آدم بنده دنیا شده است. «وَ لِمَنْ فِی یَدَیْهِ شَیْ‏ءٌ مِنْها» و بنده دنیاداران است. چون عقلش دریده شده است، دلش مرده و شیفته دنیا شده و خودش بنده دنیا و دنیاداران شده است. مثل حیوان بی عقل، دنبال دنیا می‏دود.

وظیفه انبیا، روش دادن و اصلاح بینش است

وظیفه انبیا دو چیز بود، یکی روش رفتاری دادن و دیگری اصلاح بینش، اما نه اینکه بیاید بینش را در درون من بکارد، بلکه باید با همین روش رفتاری دادن، حجاب‏ها را برطرف کند تا این چاه خودش بجوشد و آب حیات از آن سرازیر شود. امام حسین(علیه السلام) همین کار را می‏کرد. در فاعلیّت فاعل هیچ بحثی نبود.

کدام اعمال رافع حجاب است؟

مطلب دوم؛ آن هایی که در مقابل امام حسین(علیه السلام) آمده بودند، نماز می‏خواندند، روزه می‏گرفتند، روش رفتاری داشتند، پس چطور شما این حرف‏ها را می‏زنید؟ آن‏هایی که مقابل امام حسین آمدند، کمونیست که نبودند. کسانی بودند چه بسا به ظاهر رفتارشان، رفتار اسلامی بود، پس چه طور شد این‏ها اینگونه شدند؟

معاصی مانع قبولی اعمال

در باب روش رفتاری این بحث هست که کدام یک از اعمال، حجاب را برطرف می‏کند و جلا می‏دهد به گونه‌ای که انسان بتواند حق را از باطل تمییز دهد و به سمت حق رود. در اینجا یک بحث راجع به واجبات و محرمات، به خصوص محرمات هست. این را بدانید در باب واجبات و محرمات، مثلاً هر نمازی جلا نمی‏دهد، بلکه نماز مقبول است که دل را جلا می دهد. یعنی نمازی که مورد پذیرش خداوند باشد، اثرگذار است. در باب عبادات و طاعات این مسأله مطرح است که معاصی مانع از قبول عبادات می‏شود.

آن‏هایی که با علی(علیه السلام) مقابله کردند، صرف این مقابله از معاصی کبیره بود. سؤال می‏کنند خوارج نهروان همه پیشانی هاشان پینه بسته بود، شب تا صبح هم عبادت می‏کردند، همین مقابله با علی(علیه السلام) از معاصی کبیره بود. این عبادت ها دیگر به درد نمی‏خورد.

تأثیر لقمه حرام

یک لقمه حرام درون شکم رود، چهل روز نمازش قبول نمی‏شود. پیامبر می فرماید: «روی عن رسول الله (صلی الله علیه و آله وسلم): مَنْ أَکَلَ لُقْمَهَ حَرَامٍ لَمْ تُقْبَلْ لَهُ صَلَاهٌ أَرْبَعِینَ لَیْلَه» اگر کسی یک لقمه حرام بخورد، نمازش تا چهل روز قبول نمی‌شود.  حالا گسترده ‏تر از این هم از پیغمبر نقل شده است که حضرت فرمودند:   «روی عن رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم): الْعِبَادَهُ مَعَ أَکْلِ الْحَرَامِ کَالْبِنَاءِ عَلَى الرَّمْل» عبادت همراه حرامخواری مانند بنا کردن بنا روی شن روان است.

یک روایت از امام باقر(علیه السلام) است که فرمودند: «إِنَّ الرَّجُلَ إِذَا أَصَابَ مَالًا مِنْ حَرَامٍ لَمْ یُقْبَلْ مِنْهُ حَجٌّ وَ لَا عُمْرَهٌ وَ لَا صِلَهُ رَحِمٍ حَتَّى أَنَّهُ یَفْسُدُ فِیهِ الْفَرْجُ» کسی که مال حرام به دستش آمده است، نه مکه‏ اش، نه عمره‏اش، نه صله رحم‌اش، هیچ کدام از آنها مقبول نیست و این لقمه، حتی روی نطفه‏ اش اثر می‏گذارد.

تأثیر لقمه حرام در کربلا

دشمنان امام حسین نماز می‏خواندند، روزه می‏گرفتند، به هیچ دردی نمی‌خورد! امام حسین روز عاشورا دو مرتبه سخنرانی کرد که در تاریخ هست. خوارزمی می‏نویسد، مرتبه دوم که آمد صحبت کند، تا شروع کرد، لشکر شروع کردند به های‌وهوی و جنجال کردن. هلهله کردند که حرفش را گوش نکنند. حضرت به آن‏ها خطاب کرد« وَیلَکُم مَا عَلَیکُم أن تَنصِتُوا إلَیَّ فَتَسمَعُوا قَولِی»
وای بر شما! چرا ساکت نمی‏شوید که حرف‏های مرا گوش کنید؟! سر وصدا، جار و جنجال راه انداختید که حرف‏های مرا گوش نکنید؟! « وَ إِنَّمَا أَدْعُوکُمْ إِلَى سَبِیلِ الرَّشَادِ فَمَنْ أَطَاعَنِی کَانَ مِنَ الْمُرْشَدِینَ وَ مَنْ عَصَانِی کَانَ مِنَ الْمُهْلَکِینَ وَ کُلُّکُمْ عَاصٍ لِأَمْرِی غَیْرُ مُسْتَمِعٍ قَوْلِی» اگر حرف مرا گوش کنید شما را هدایت می‌کنم و اگر نشنوید، همه‌تان گناه‌کار خواهید بود. شماها یک دسته‏تان تطمیع شدید، به شما پول داده‌اند که به جنگ با من آمده‌اید. «فَقَدْ مُلِئَتْ بُطُونُکُمْ مِنَ الْحَرَامِ» شکم‏هایتان الآن پر از حرام است. چون لقمه حرام خورده‌اید، چیزی نمی‌فهمید و هیچ عبادتی از شما اثر نمی‌کند و باعث نمی‌شود که به حرفای من گوش دهید.

حرام خواری دشمنان امام حسین(ع)

آیا امام علم غیب فرمودند؟ من از شماها سؤال می‏کنم، این عده‏ای که عمرسعد از کوفه آورده بود، غذاهایشان را همراه خودشان آورده بودند؟ تمام غذاهایشان از بیت‏المال مسلمین بود. چند روز که آنجا بودند، عمرسعد به آنها غذا می‏داد. از کجا این‏ها را آورده بود؟ همه‌اش از بیت‏المال مسلمین بود. مال مسلمین را به حرام آورده بود و در شکم این‏ها می‏ریخت. لذا نماز می‏خواندند، ولی مال حرام مانع اثرگذاری نماز بود. اصلاً گوش نمی‏کنند، جار و جنجال راه می‏اندازند، هوچی‏بازی در می‏آورند که صدای امام را نشنوند. خوارزمی نوشته است هلهله می‏کردند. حسین می‏گوید: وای بر شما، چرا ساکت نمی‏شوید؟! چرا حرف من را گوش نمی‏کنید؟!

روش رفتاری «صحیح» ولی «بی تأثیر»

این‏ها روش رفتاری داشتند، اما فایده‌ای نداشت، چون رفع حجاب باطنی نمی کند. امام حسین امروز فریاد کشید و فرمود: «أَلَا إِنَّ الدَّعِیَّ ابْنَ الدَّعِیَّ قَدْ رَکَزَ بَیْنَ اثْنَتَیْنِ بَیْنَ السَّلَّهِ وَ الذِّلَّهِ و هَیهاتَ مِنا الذِلَه» ‌حالا من مؤدب بگوییم‌ـ آن فرومایه، پسر فرومایه، من را تهدید کرده است! بعد گفت: «وَ جُدُودٌ طَابَتْ وَ حُجُورٌ طَهُرَتْ». ما از خاندان پاک‌دامنان و نیکان هستیم. یعنی ریشه این مسأله این است که این‌طرفی‌ها حلال‌خور و حلال‌زاده‌اند، ولی سپاه مقابل حرام‌خور است. امام حسین همه این‏ها را می‏گفت، همه ریشه‏ هایش را نیز بیان کرد.

 منبع : جهان نیوز

مطالب مرتبط : سایت انسان

دریافت فایل تصویری

دریافت فایل صوتی

دریافت فایل تصویری سخنرانی دکتر رفیعی تحت عنوان : منع از خوردن لقمه حرام از دیدگاه قرآن و حدیث

نظر بدهید

رفتن به بالا