رزق پرندگان
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ إِلاَّ عَلَى اللَّهِ رِزْقُها وَ يَعْلَمُ مُسْتَقَرَّها وَ مُسْتَوْدَعَها کُلٌّ فِي کِتابٍ مُبِينٍ «6»
به نام خداوند بخشنده بخشايشگر
هيچ جنبندهاي در زمين نيست مگر اينکه روزي او بر خداست؛ او قرارگاه و محل نقل و انتقالش را ميداند؛ همه ي اينها در کتاب آشکاري ثبت است. [در لوح محفوظ ، در کتاب علم خدا[ « سوره هود آیه 6 »
هيچ جنبندهاي در زمين نيست مگر اينکه روزي او بر خدا است، او قرارگاه و محل نقل و انتقالش را ميداند، همه اينها در کتاب آشکاري (لوح محفوظ علم خداوند) ثبت است.
تفسير نمونه :
همه ميهمان اويند!
در آخرين آيهاي که گذشت اشارهاي به وسعت علم پروردگار و احاطهي او به اسرار نهان و آشکار شده بود، آيهي مورد بحث در حقيقت دليلي براي آن محسوب ميشود، چرا که از روزي دادن خداوند به همهي موجودات سخن ميگويد، همان کاري که بدون احاطهي علمي کامل به همهي جهان امکان پذير نيست!
نخست ميگويد: «هيچ دابّهاي در روي زمين نيست مگر اينکه رزق و روزي آن بر خدا است، و قرارگاه او را ميداند، و از نقاطي که از قرارگاهش به آن منتقل ميشود (نيز) باخبر است» و در هر جا باشد روزيش را به او ميرساند
و ما من دابة في الارض الاعلي اللَّه رزقها و يعلم مستقرها و مستودعها).
«تمام اين حقائق با همهي حدود و مرزهايش در کتاب مبين و لوح محفوظ علم خداوند ثبت است»
(کل في کتاب مبين).
براي فهم معني آيه به چند نکته بايد توجه کرد:
– گرچه «دابة» از ماده «دبيب» به معني آهسته راه رفتن، و قدمهاي کوتاه برداشتن است، ولي از نظر مفهوم لغوي هرگونه جنبندهاي را شامل ميشود اما گاهي به خصوص اسب و يا هر حيوان سواري اطلاق ميگردد، و روشن است که در آيهي مورد بحث تمام موجودات زنده و همهي جنبندگان را شامل است.
– «رزق» به معني عطاء و بخشش مستمر است، و از آنجا که روزي الهي عطاي مستمر او به موجودات است به آن رزق گفته ميشود.
اين نکته نيز لازم به تذکر است که مفهوم آن تنها در نيازهاي مادي خلاصه نميشود بلکه هر گونه عطاي مادي و معنوي را شامل ميگردد، لذا ميگوئيم: «اللهم ارزقني علماً تاماً»:
«خداوندا علم کامل به من روزي کن»
و يا ميگوئيم: «اللهم ارزقني الشهادة في سبيلک»: «خداوندا شهادت در راهت را نصيب من بگردان».
البته در آيهي مورد بحث ممکن است نظر بيشتر روي ارزاق مادي بوده باشد، هر چند ارادهي مفهوم عام نيز چندان بعيد نيست.
– «مستقر» در اصل به معني «قرارگاه» است، زيرا ريشهي اين لغت از ماده «قرّ» (بر وزن حرّ) به معني «سرما»ي شديد ميباشد که انسان و موجودات زنده را خانهنشين ميکند، به همين جهت به معني سکون و توقف نيز آمده است.
«مستودع» و «وديعه» از يک ماده است، و در اصل به معني رها کردن چيزي است، و از آنجا که امور ناپايدار رها ميشوند، و به حالت اول باز ميگردند، به هر امر ناپايدار، «مستودع» گفته ميشود، وديعه را نيز به خاطر اينکه سرانجام بايد محل خود را رها کند و به صاحب اصلي بازگردد وديعه گفتهاند.
در حقيقت آيهي فوق ميگويد: تصور نشود که خداوند تنها به جنبندگاني که در جايگاه اصلي قرار دارند روزي ميبخشد و به اصطلاح سهميهي آنها را در خانههايشان ميآورند، بلکه هر کجا باشند و در هر وضع و شرائطي قرار گيرند، سهم آنها را از روزي به آنان ميبخشد چرا که هم جايگاه اصلي آنان را ميداند و هم از تمام نقاطي که به آن نقل و مکان ميکنند، باخبر است. از حيوانات غول پيکر دريائي گرفته تا جنبندگان بسيار کوچکي که به زحمت به چشم ديده ميشوند هر يک مناسب حالشان آنچه را لازم دارند مقرر کرده است.
اين روزي به اندازهاي حساب شده و مناسب حال موجودات است که از نظر «کميت» و «کيفيت» کاملاً منطبق بر خواستهها و نيازهاي آنها است، حتي غذاي کودکي که در رحم مادر است، هر ماه بلکه هر روز، با ماه و روز ديگر تفاوت دارد، هر چند ظاهراً يکنوع خون بيشتر نيست، و نيز کودک در دوران شيرخوارگي با اينکه ظاهراً ماههاي پيدرپي غذاي واحدي دارد، اما ترکيب اين شير هر روز با روز ديگر متفاوت است!.
– «کتاب مبين» به معني نوشته آشکار است و اشاره به مرحلهاي از علم وسيع پروردگار ميباشد که گاهي از آن تعبير به «لوح محفوظ» ميشود.
ممکن است اين تعبير اشاره به اين باشد که هيچکس نبايد براي به دست آوردن روزي خود کمترين نگراني به خويش راه دهد، و تصور کند ممکن است در گرفتن سهم خويش، به اصطلاح، از قلم بيفتد، چرا که نام همگي در کتاب آشکاري ثبت است، کتابي که همه را احصاء کرده و آشکارا بيان ميکند.
آيا اگر در يک مؤسسه نام تمام کارمندان و کارکنان در دفتري به روشني ثبت شده باشد احتمال از قلم افتادن کسي ميرود؟
تقسيم ارزاق و تلاش براي زندگي
در مورد «رزق» بحثهاي مهمي است که قسمتي از آن را در اينجا از نظر ميگذرانيم:
– «رزق»- همانگونه که گفتيم- در لغت بمعني بخشش مستمر و متداوم است اعم از اينکه مادي باشد يا معنوي، بنابراين هرگونه بهرهاي را که خداوند نصيب بندگان ميکند از مواد غذائي و مسکن و پوشاک، و يا علم و عقل و فهم و ايمان و اخلاص به همهي اينها رزق گفته ميشود، و آنها که مفهوم اين کلمه را محدود به جنبههاي مادي ميکنند، توجه به موارد استعمال آن دقيقاً ندارند، قرآن دربارهي شهيدان راه حق ميگويد بل احياء عند ربهم يرزقون: «آنها زندهاند و نزد پروردگارشان روزي ميبرند»
(آلعمران- 169)
روشن است که روزي شهيدان، آن هم در جهان برزخ، نعمتهاي مادي نيست، بلکه همان مواهب معنوي است که حتي تصورش براي ما در اين زندگي مادي مشکل است.
– مسأله تأمين نيازمنديهاي موجودات زنده- و به تعبير ديگر رزق و روزي آنها-از جالبترين مسائلي است که با گذشت زمان و پيشرفت علم، پرده از روي اسرار آن برداشته ميشود، و صحنههاي شگفتانگيز تازهاي از آن بوسيله علم فاش ميگردد.
در گذشته همه دانشمندان در فکر بودند که اگر در اعماق درياها موجودات زندهاي وجود داشته باشد غذاي آنها از چه راهي تأمين ميشود، زيرا ريشهي اصلي غذاها به نباتات و گياهان باز ميگردد که آن هم نيازمند به نور آفتاب است، و در اعماق بيش از 700 متر مطلقا نوري وجود ندارد و يک شب تاريک ابدي بر آن سايه افکنده است.
ولي بزودي روشن شد که نور آفتاب، گياهان ذرهبيني را در سطح آب، و در بستر امواج پرورش ميدهد، و هنگامي که مرحلهي تکاملي خود را پيمود، همچون ميوهي رسيدهاي، به اعماق دريا فروميرود، و سفرهي نعمت را براي موجودات زندهي ژرفناي آب فراهم ميسازند.
از سوي ديگر بسيارند پرندگاني که از ماهيان دريا تغذيه ميکنند حتي انواعي از شبپره وجود دارد، که در ظلمت شب همچون يک غواص ماهر به اعماق آب فروميرود و صيد خود را که با امواج مخصوص رادار مانندي که از بيني آنها بيرون فرستاده ميشود شناسائي و نشانهگيري کردهاند بيرون ميآورد.
روزي بعضي از انواع پرندگان در لابلاي دندانهاي پارهاي از حيوانات عظيمالجثّه دريا نهفته شده! اين حيوانات که پس از تغذيهي از حيوانات دريائي دندانهايشان احتياج به يک «خلال طبيعي»! دارد به ساحل ميآيند، دهانشان را که بيشباهت به غار کوچکي نيست باز نگه ميدارند، آن گروه از پرندگان که روزيشان در اينجا حواله شده است بدون هيچگونه وحشت و اضطراب وارد اين «غار» ميشوند، و به جستجوي روزي خويش در لابلاي دندانهاي حيوان غولپيکر ميپردازند،هم شکمي از اين غذاي آماده از عزا درميآورند، و هم حيوان را از اين مواد مزاحم راحت ميسازند، و هنگامي که برنامه هر دو پايان پذيرفت، و آنها به خارج پرواز کردند، حيوان با احساس آرامش دهان را به روي هم ميگذارد و به اعماق آب فروميرود!
طرز روزي رساندن خداوند به موجودات مختلف، راستي حيرتانگيز است، از جنيني که در شکم مادر قرار گرفته و هيچکس به هيچ وجه در آن ظلمتکدهي اسرارآميز به او دسترسي ندارد، تا حشرات گوناگوني که در اعماق تاريک زمين و لانههاي پرپيچ و خم و در لابلاي درختان و بر فراز کوهها و در قعر درهها زندگي دارند از ديدگاه علم او هرگز مخفي و پنهان نيستند، و همانگونه که قرآن ميگويد خداوند،هم جايگاه و «آدرس اصلي» آنها را ميداند و هم محل سيار آنان را، و هر جا باشند روزي آنان را به آنان حواله ميکند.
جالب اينکه در آيات فوق به هنگام بحث از روزيخواران تعبير به «دابه و جنبنده» شده است و اين اشارهي لطيفي به مسأله رابطهي «انرژي» و «حرکت» است،
ميدانيم هر جا حرکتي وجود دارد نيازمند به ماده انرژيزا است يعني مادهاي که منشأ حرکت گردد، قرآن نيز در آيات مورد بحث ميگويد خدا به تمام موجودات متحرک روزي ميبخشد!
و اگر حرکت را به معني وسيعش تفسير کنيم گياهان را هم در برميگيرد، زيرا آنها نيز يک حرکت بسيار دقيق و ظريف در مسير «نمو» دارند، به همين دليل در فلسفهي ما يکي از اقسام حرکت را مسأله «نمو» شمردهاند.
– آيا «روزي» هر کس از آغاز تا پايان عمر تعيين شده، و خواه ناخواه به او ميرسد؟ يا اينکه بايد به دنبال آن رفت و به گفتهي شاعر «شرط عقل است جستن از درها»!
بعضي از افراد سست و بيحال به اتکاء تعبيراتي همانند آيهي فوق، يا رواياتي که روزي را مقدر و معين معرفي ميکند فکر ميکنند لزومي ندارد که انسان براي تهيه معاش زياد تلاش کند، چرا که روزي مقدر است و به هر حال به انسان ميرسد،و هيچ دهان بازي بدون روزي نميماند!
اين چنين افراد نادان که شناختشان دربارهي دين و مذهب فوقالعاده سست و ضعيف است بهانه به دست دشمنان ميدهند که مذهب عاملي است براي تخدير و رکود اقتصادي و خاموش کردن فعاليتهاي مثبت زندگي، و تن در دادن به انواع محروميتها، به عذر اينکه اگر فلان موهبت نصيب من نشده حتماً روزي من نبوده، اگر روزي من بود بدون چون و چرا به من ميرسيد و اين فرصت خوبي بدست استثمارگران ميدهد که هر چه بيشتر خلقهاي محروم را بدوشند و آنها را از ابتدائيترين وسائل زندگي محروم سازند.
در حالي که مختصر آشنائي به قرآن و احاديث اسلامي براي پيبردن به اين حقيقت کافي است که اسلام پايه هر گونه بهرهگيري مادي و معنوي انسان را سعي و کوشش و تلاش ميشمرد تا آنجا که در جملهي شعارگونه قرآني ليس للانسان الا ما سعي
بهرهي انسان را منحصراً در کوشش و کارش قرار ميدهد.
پيشوايان اسلامي براي اينکه سر مشقي به ديگران بدهند در بسياري از مواقع کار ميکردند کارهائي سخت و توانفرسا.
پيامبران پيشين نيز از اين قانون مستثني نبودند، از چوپاني گرفته، تا خياطي،و زرهبافي و کشاورزي، اگر مفهوم تضمين روزي از طرف خدا، نشستن در خانه و انتظار رسيدن روزي باشد، نبايد پيامبران و امامان که از همه آشناتر به مفاهيم ديني هستند اينهمه براي روزي تلاش کنند.
بنابراين ما هم ميگوئيم روزي هر کس مقدر و ثابت است، ولي در عين حال مشروط به تلاش و کوشش ميباشد، و هر گاه اين شرط حاصل نشود مشروط نيز از ميان خواهد رفت. اين درست به آن ميماند که ميگوئيم «هر کس اجلي دارد و مقدار معيني از عمر» مسلماً مفهوم اين سخن آن نيست که اگر انسان حتي دست به انتحار و خودکشي و يا تغذيه از مواد زيانبخش بزند تا اجل معيني زنده ميماند، مفهومش اين است که اين بدن استعداد بقاء تا يک مدت قابل ملاحظهي دارد اما مشروط به اينکه اصول بهداشت را رعايت کند و از موارد خطر بپرهيزد، و آنچه سبب مرگ زودرس ميشود از خود دور کند.
نکته مهم اين است که آيات و روايات مربوط به معين بودن روزي در واقع ترمزي است روي افکار مردم حريص و دنياپرست که براي تأمين زندگي به هر در ميزنند، و هر ظلم و جنايتي را مرتکب ميشوند، به گمان اينکه اگر چنين نکنند زندگيشان تأمين نميشود.
آيات قرآن و احاديث اسلامي به اين گونه افراد هشدار ميدهد که بيهوده دست و پا نکنند، و از طريق نامعقول و نامشروع براي تهيه روزي تلاش ننمايند، همين اندازه که آنها در طريق مشروع گام بگذارند و تلاش و کوشش کنند مطمئن باشند خداوند از اين راه همه نيازمنديهاي آنها را تأمين ميکند.
خدائي که آنها را در ظلمتکده رحم فراموش نکرد.
خدائي که به هنگام طفوليت که توانائي بر تغذيه از مواد غذائي اين جهان نداشتند روزيشان را قبل از تولد به پستان مادر مهربان حواله کرد.
خدائي که به هنگام پايان دوران شيرخوارگي در آن حال که ناتوان بودند، روزيشان را به دست پدر پر مهري داد که صبح تا شام جان بکند و خوشحال باشد که براي تهيه غذاي فرزندانم زحمت ميکشم.
آري اين خدا چگونه ممکن است به هنگامي که انسان بزرگ ميشود و توانائي و قدرت به هر گونه کار و فعاليت پيدا ميکند او را فراموش نمايد، آيا عقل و ايمان اجازه ميدهد که انسان در چنين حالي به گمان اينکه ممکن است روزيش فراهم نشود در وادي گناه و ظلم و ستم و تجاوز به حقوق ديگران گام بگذارد و حريصانه به غصب حق مستضعفان پردازد.
البته نميتوان انکار کرد که بعضي از روزيهاست چه انسان به دنبال آن برود، يا نرود، به سراغ او ميآيند.
آيا ميتوان انکار کرد که نور آفتاب بدون تلاش ما به خانهي ما ميتابد و يا باران و هوا بدون کوشش و فعاليت به سراغ ما ميشتابد؟ آيا ميتوان انکار کرد که عقل و هوش و استعدادي که از روز نخست در وجود ما ذخيره شده به تلاش ما نبوده است!؟
ولي اينگونه مواهب به اصطلاح باد آورده و يا به تعبير صحيحتر مواهبي که بدون تلاش، به لطف خدا، به ما رسيده اگر با تلاش و کوشش خود از آن بطور صحيحي نگهداري نکنيم آنها نيز از دست ما خواهد رفت، و يا بياثر ميماند.
حديث معروفي که از علي عليهالسلام نقل شده که فرمود: و اعلم يا بني! ان الرزق رزقان رزق تطلبه و رزق يطلبک: «بدان فرزندم، روزي دو گونه است، يک نوع آن همان روزيهائي است که تو بايد به جستجويش برخيزي، و گونه ديگرش روزيهائي است که آن در جستجوي تو است و به سراغ تو ميآيد»
نيز اشاره به همين حقيقت است.
اين را نيز نميتوان انکار کرد که در پارهاي از موارد انسان به دنبال چيزي نميرود، ولي بر اثر يک سلسله تصادفها، موهبتي نصيب او ميشود، اين حوادث گرچه در نظر ما تصادف است اما در واقع و از نظر سازمان آفرينش حسابي در آن ميباشد، بدون شک حساب اين گونه روزيها از روزيهائي که در پرتو تلاش و کوشش بدست ميآيند جدا است، و حديث بالا ممکن است اشاره به اينها نيز باشد.
ولي به هر حال نکته اساسي اين است که تمام تعليمات اسلامي به ما ميگويد براي تأمين زندگي بهتر چه مادي و چه معنوي، بايد تلاش بيشتر کرد، و فرار از کار به گمان مقسوم بودن روزي غلط است.
– در آيات مورد بحث تنها اشاره به مسأله «رزق و روزي» شده، در حالي که در چند آيهي بعد، آنجا که سخن از بندگان توبهکار و باايمان ميگويد، اشاره به «متاع حسن» (بهرهبرداري و تمتع شايسته) شده است.
مقابله اين دو با يکديگر اين مطلب را به ما ميفهماند که براي همهي جنبندگان :
انسانها، حشرات، درندگان، نيکان و بدان، همگي بهرهاي از روزي است، ولي «متاع حسن» و «مواهب شايسته و ارزنده» تنها مخصوص انسانهاي با ايماني است که خود را با آب توبه از هرگونه گناه و آلودگي شستشو دادهاند، و نعمتهاي خدا را در مسير اطاعت فرمانش بکار ميگيرند نه در طريق هوا و هوسهاي سرکش!.
منبع : تفسير نمونه ، اثر مرجع عالیقدر اسلام آیت الله مكارم شیرازى
در همین زمینه: دانلود کلیپ رزق و روزی ( رزق پرندگان )